بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

بهرادسفیدبرفی

جملات مادرانه

        بهراد عزیزم در 9 ماه انتظار در آرزوی لحظه ای بودم که دستانت را بگیرم و در چشمانت خیره شوم، تو را در آغوش بفشارم و اکنون با عشق میگویم دلبندم، بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست و قشنگترین روزم روز شکفتنت، و تو قشنگ ترین هدیه خداوند به زندگیمون هستی .مامان همیشه عاشق توست و خوشبختی تو تمام آرزوی ماست.آرزو داریم دلت از غصه ها خالی باشد و سهم تو از زندگی یک عمر خوشحالی باشد .تو همه دنیای من شدی فرشته مهر و زیبایی Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ...
10 ارديبهشت 1391

عید 91 بهرادم....

  بهراد عزیزم 1فروردین پابه 10 ماهگی گذاشتی و1روز قبل از اینکه سال تحویل بشه برای اینکه میخواییم بریم شمال، عید دیدنی به کرج خونه مامان پروانه و بابا بزرگت رفتیم 1.2 روز هم اونجا موندیم ولی از شب اول تب کردنت واسه دندونت شروع شد....و شب فرداش برای اینکه هممون خونه دایی وحید دعوت بودیم برگشتیم تا اونجا بریم و خوش گذشت  ولی تو حالت خوب نبودو من همش ناراحت بودم و هیچی هم جز شیر منو نمیخوردی ،نگران گرسنگیت بودم ولی همش شربت استامینوفن واسه پایین اومدن تبت میدادم و میخوابیدی، اون شب کل مسیر رو بابا و دایی اکبر برای پیدا کردن ژل دندونی برای بی حس کردن دندونت گشتن ولی پیدا نشد تا اینکه برگشتیم و ظهر فرداش که میشد 3شنبه اول عید  ...
4 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

بهرادم این همه اسباب بازی داری ولی با هیچکدوم بازی نمیکنی ،2 دیقه بازی میکنی بعد ازشون سیر میشی میندازی اونور....دنیای اسباب بازی داری ....قدرشونو بدون پسرم ...
3 ارديبهشت 1391